طب قرآنی ، اسلامی ، سنتی و ایرانی

طب سنتی ،طب نوین، طب قرآنی ،طب اسلامی ،نوع تغذیه،گیاهان دارویی، آب درمانی، زالودرمانی ،حجامت ،فصد

طب قرآنی ، اسلامی ، سنتی و ایرانی

طب سنتی ،طب نوین، طب قرآنی ،طب اسلامی ،نوع تغذیه،گیاهان دارویی، آب درمانی، زالودرمانی ،حجامت ،فصد

علیّ (ع) : العلم علمان، علم الادیان و علم الأبدان فبعلم الأدیان حیاة النّفوس و بعلم الأبدان حیاة الأجساد و اعلم انّ الادیان اشرف من الأبدان و حراسة الأدیان أوجب من حراسة الأبدان؛( 2)
امام على (ع) می فرماید: علم بر دو گونه است: علم دین شناسی و علم بدن شناسی . حیات روح به وسیله علم دین، حیات جسد به واسطه علم بدن است، بدان که دین بر جسد شرافت دارد و نگهدارى دین از نگهدارى بدن لازم‏تر است(ترجمه الحکم الزاهره ، انصاری ، ص 49؛ بحارالانوار ، ج1 باب 6 ص220.)

بایگانی
طبقه بندی موضوعی

شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۱، ۰۲:۲۸ ب.ظ

۰

(فصد1)

شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۱، ۰۲:۲۸ ب.ظ

(فصد1)

تعریف فصد

فصد استفراغی است کلی که در آن اخلاط اربعه به طریق تفریق اتصال(جدا شدن) عروق در اثر نیشتر (تیغ) خارج می گردند و این تفریق اتصال اگر در حد اعتدال از نظر وسعت و تنگی باشد اخلاط به حد اعتدال خارج می گردند و  اگر وسیع باشد اخلاط بسیار خارج شده و موجب ضعف می گردد و یا بند آمدن و التیام و جوش خوردن محل تفرق دشوار می گردد و اگر ضیق ( تنگ ) باشد اخلاط رقیق خارج گشته و غلیظ باقی می ماند و به همین دلیل باز کردن فصد به صورت ضیق منع شده است مگر هنگامیکه مراد از آن اماله ماده باشد مثل: مرعوف قلیل الامتلاء.

مراد از استفراغ کلی چیست؟

اگر منظور تنقیه کل جسم باشد استفراغ جزئی آن، استفراغ عضو خاص است مانند دماغ که سعوطات و عطوسات مخصوص تنقیه دماغ به تنهایی می باشند.

اگر منظور تنقیه جمیع اخلاط باشد استفراغ جزئی آن، استفراغ خلط خاص است مانند اسهال و قی .

 مراد از استفراغ کلی در تعریف فصد همان قسم دوم است زیرا در غیر این صورت فصد عروق ماقین و اربیه و…. که خون را از عضو خاصی خارج می کنند باید از تعریف فصد خارج شوند و همچنین شکی نیست که خون از هر عضوی که خارج شود چون با اخلاط دیگر ترکیب شده ، آنها را نیز با خود خارج می کند ولی به نسبت کمتر، پس منظور از استفراغ کلی، استفراغ جمیع اخلاط است.

 

دلائل برتری فصد بر سایر استفراغات :

 ۱-      فصد امری اختیاری است و در هر زمان و از هر رگ یا عضو خاص و به هر مقدار که لازم باشد می توانند خارج نمایند.

 ۲-      میزان اخلاط خارج شده بر حسب ضرورت قابل تغییر است.

 ۳-      چون فصد قابل کنترل و اختیاری است به راحتی می توان آن را قطع کرد بدون اینکه ضرری داشته باشد بر خلاف مسهل و مقی که بعد از عمل نمی توانند فوراً حبس و بند نمایند و اگر حابسات و قابضات زیاد برای بند آمدن آن استفاده شود باعث ضرر عظیم می گردد به دلیل تعارض دو مختلف به دنبال هم.

 فوائد خون در بدن:

 غذای بدن بوده و موجب رشد بدن و بدل ما یتحلل می شود.

به اعضای بدن حرارت می بخشد.

مرکب حرارت غریزی و قوت حیوانی بوده و آنها را به کل بدن می رساند.

موجب مرطوب کردن و حرارت وگرمی رساندن به اعضا جهت حرکت آنها می شود.

 باعث رنگین و تازه کردن و رونق بخشیدن به پوست می گرددو نرسیدن خون به قلب موجب مرگ می شود.

 

اندیکاسیون مطلق فصد  (چه کسانی شایسته خروج خون می باشند ):

۱٫کسانیکه مبتلا به امراض دمویه باشند که در این صورت اخراج خون واجب و ضروری است.

۲٫کسانیکه مستعد و آماده بروز امراض دمویه به دلیل کثرت و یا تغییر خون باشند یعنی معتاد و مقرر باشد که هرگاه خون در بدن آنها زیاد شود و یا تغییر کند امراض دمویه در آنها ایجاد شود. چنین کسانی باید اول فصل بهار که هنگام تحریک و هیجان اخلاط است فصد نمایند و اخراج خون به حد لازم نمایند تا از ایجاد این امراض جلوگیری شود و به همین دلیل  گفته اند گاهی فصد به خاطر زیادتی خون و یا تغییر کیفیت آن بالقوه انجام می شود نه بالفعل.

(امراض دمویه چیست؟    اگر خون در عروق مغزی کثرت و تغییر یابد رعاف، صرع دموی و یا سکته و مالیخولیا و قرانیطس و رمد و … می شود. اگر در عروق حنجره و حلق و فم زبان غلبه یابد و یا تغییر کند خناق و ورم زبان و لثه و قلاع (آفت ) و … و اگر در عروق سینه و ریه باشد تغییر آن نفث الدم و قروح ریه و اورام حجب و … عارض گردد و اگر در کبد و آلات بول (دستگاه ادراری) باشد بول الدم (ادرار خونی) و اورام و قروح آن اعضا و … و اگر در حوالی ورک (لگن) و پا و مفاصل باشد عرق النساء و نقرس و درد مفاصل حادث می گردد و همچنین در سایر اعضا باطنیه و ظاهریه نیز اورام و دمامیل و خراجات و جروح و جرب و قوبا (کریون) و غیر آن و اورام باطنیه می تواند ایجاد کند.)

۳٫کسانیکه از ترس ایجاد مرض و آفتی عظیم بدون کثرت خون و تغییر آن فصد می شوند مثل کسانیکه در اثر ضربه و یا سقوط به جهت احتیاط اینکه ورمی برایشان ایجاد نگردد و از آن در امان باشند فصد شان  کنند و یا اینکه ورم ایجاد شده، از ترس اینکه مبادا قبل ازنضج انفجاریابد فصد کنند هر چند کثرت خون ظاهر نباشد.

   

اندیکاسیون نسبی فصد :

 در غیر از ۳ گروه بالا در بقیه افراد اخراج خون ضروری نیست مگر هنگام ایجاد بعضی از بیماریها از جمله صرع و سکته و خناق و رمد و ذات الجنب و اختناق رحم و….. .

(اختناق رحم:      این بیماری مانند صرع ولی بدون خروج کف از دهان می باشد، بیهوشی در آن کامل بوده و بیمار چیزی نمی شنود و هر ماهه هنگام پریود اتفاق می افتد.)

 

مخالفین فصد سه دلیل در اثبات ادعای خود دارند :

خون ماده اصلی بدن و موجب قوت و صحت آن است و چنین چیزی قابل دفع و اخراج نیست .

اگر خون واجب الدفع و اخراج بود برای آن مفرغه و مدفعی وجود داشت چراکه برای صفرا مراره (کیسه صفرا) و برای سودا طحال است زیرا برای هر امر ضروری و لازم، طبیعت به اذن خدای تعالی عضوی مخلوق و مهیا گشته است.

تنقیه و اخراج خون یا از جهت کثرت مقدار و یا از جهت تغییر کیفیت آن است و در هر صورت فایده ای برای آن دیده نشده بلکه ضرر متحقق می باشد زیرا در صورت کثرت واضح است که سخونت ایجاد شده و خون زاید به صفرا تولید می شود پس تنقیه صفرا واجبست نه خون و در حالت تغییر کیفیت خون به سرما یا گرما نیز اگر برودت باشد که باعث تکاثف و غلظت و کم شدن حجم خون می شود و اجازه به اخراج خون نداده اند و اگر حرارت باشد لطیف آن به صفرا و کثیف آن به سودا تبدیل می شود پس تنقیه آنها واجب است نه خون .

 

  جواب موافقین فصد برای هر یک از ادله مخالفین:

هر چند خون ماده اعضا و ارواح و باعث قوت بدن است ولی به شرط اعتدال مقدار و کیفیت. و هر گاه از حداعتدال خارج شود و در مقدار افزایش یابد اخراج مقدار اضافه لازم و واجب است تا باعث تمدد در اوعیه (پرشدگی عروق) و انغمار(تحت تاثیر واقع شدن) حرارت غریزیه و انقهار قوت نشود . 

اولا قبول نداریم که کیسه صفرا و طحال مفرغه صفرا و سودا باشند بلکه خزانه آن دو خلط بوده و هر مقدار از این دو خلط برای بدن مطلوبست با خون مخلوط شده و مابقی به اذن خالق تعالی در آن دو عضو رفته تا در صورت نیاز به تدریج مصرف شوند و لفظ کلمه مفرغه به معنی جمع شدن چیزی که مفید نباشد در اینجا بیمعنی می باشد. ثانیا نبودن مفرغ برای خون دلیل منع تنقیه آن نمی باشد زیرا برای بلغم نیز بنابه گفته مخالفین مفرغه ای نیست پس باید که آن را استفراغ ننمایند در حالیکه دستور به استفراغ بلغم داده اند و مستفرغات آن را نیز ذکر کرده اند. ثالثا می توان گفت که مفرغه هر دوخلط خون و بلغم عروق بوده که به تدریج به مصرف اعضا می رسند.

شکی در آن نیست که افراط در کثرت و حرارت خون باعث تبدیل به صفرا و زیادی سوء مزاج گرم می شود پس تجویز فصد قبل از آنکه کثرت مقدار و حرارت به حد افراط رسیده و تولید صفرا کند لازم و واجب است (جهت پیشگیری) همچنین خون زاید به یکباره تبدیل به صفرا نمی شود بلکه تدریجی است پس اخراج خون موجب قطع ماده و سبب گشته و باعث تعدیل صفرا می شود. همچنین کثرت در مقدار خون همیشه به صفرا تبدیل نمی شود بلکه حرارت غریزی می تواند بر آن چیره گشته و آن را از جوشش فرو نشاند بدون آنکه به صفرا تبدیل شود پس با خارج کردن خون کم می توان به حرارت غریزی کمک کرد.

 

قریشی در تایید کلام مجوزین فصد و اخراج خون فرموده که هرگاه خون از نظر مقدار زیاد شود و با کاهش غذا   (تقلیل غذا موجب گرمی بدن می شود به شرطی که خون در بدن شخص کثیر باشد و الا باعث ایجاد سردی می گردد لذا حکیم جرجانی آن را قبول داشته ولی کافی نمی داند.) به نحویکه به بدن ضرر نرسد، نتوان آن را کم کرد و تغییر در کیفیت آن را نیز نتوان با ادویه و تدابیر معتدله جبران نمود به ناچار امری غیرطبیعی ایجاد می گردد و دفع و اخراج خون واجب می شود پس استفراغ خون واجب بوده و منع از آن مضر می باشد.

 

به طور کلی باید گفت که هر گاه خون از مقدار و کیفیت طبیعی خود بالفعل یا بالقوه خارج گردد اخراج خون واجب و ضروری است و در غیر این صورت جایز نخواهد بود.

(این مطلب ومطالب بعدی در رابطه با فصد،برگرفته از جزوه استاد کردافشاری می باشدوبا توجه به وجود اصطلاحات زیاد و کمی سنگین در طب سنتی امیدوارم اگر خوانندگان عزیز به مورد ثقیل الفهمی برخورد کردنددر مورد آن تحقیق کنند تا از این مطالب بهره لازم راببرند.)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۲۰
اسماعیل سیفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی